مفهوم بحران میتواند به معنای انحراف از وضعیت تعادل عمومی رابطه سازمان با محیط، یا تعریفی از خصوصیت محیطی باشد که سازمان مجبور است به صورت مستمر از آن آگاهی داشته باشد. در هر یک از این دو نگرش، انجام مسائل بحران در یک دیدگاه مدیریت استراتژیک به بهترین وجه قابل درک است.
“لاری اسمیت”، واژه بحران را به این صورت تعریف میکند؛ یک اغتشاش عمده در سازمان که دارای پوشش خبری گستردهای شده و کنجکاوی مردم درباره این موضوع بر فعالیتهای عادی سازمان اثر میگذارد و میتواند اثر سیاسی، قانونی، مالی و دولتی بر سازمان بگذارد.
یک بحران سازمانی، پدیدهای با احتمال وقوع کم و تاثیرگذاری زیاد است که قابلیت اجرایی سازمان را تهدید میکند و از مشخصه آن مبهم بودن عامل، مبهمبودن تأثیرات و وسایل حل آن است و تصمیمات مربوط به آن باید به سرعت اتخاذ شود.
علاوه بر موراد مطروحه بحران ها تعاریف سیستماتیک زیر را نیز دارند :
بحران وضعیتی است که سطح سیستم را مختل و ثبات و پایداری سازمان را بر هم می زند. در واقع عدم تعادل در سیستم ایجاد می نماید لذا لازم است در حل موضوع بحران به سیستم در سازمان توجه نمود و راه حل مشکلات ناشی از بحران را یافت.
بحران از رابطه سازمان با محیط ناشی شده است. آنرا می توان نوعی ویژگی محیطی که سازمان مجبور است بصورت مستمر از آن آگاهی داشته باشد تعریف نمود.
دیدگاه های بحران
دیدگاههای مختلفی در بحران های موجود سازمانها وجود دارد که می توان به برخی از آنها به شرح زیر اشاره نمود :
دیدگاه منفی بر بحران، وضعیت آشفتهای بوده که سازمانها را ویران می کند و از بین می برد و خسارتهای جبران ناپذیری به آن وارد می کند. نگرش سنتی بر این باور است که مدیریت بحران یعنی فرو نشاندن آتش بحران. لذا همواره دید منفی برآن دارد که چرا بحران ها فروکش نمی نماید.
دیدگاه مثبت به بحران : وضعیتی است که به نوعی آگاهی و نگرش خود انتقادی در سازمان وجود دارد و زمینه یک تغییردر سازمان و یا جامعه را فرآهم میآورد و ایجاد تحول گام به گام از موارد قابل طرح می باشد.
انواع بحران
برای اینکه بتوان بحرانها را شناسایی و تفکیک کرد بهتر است که آنها را دستهبندی کرده و مبناهایی را برای تفکیک آنها در نظر گرفت.
الف) طبقهبندی از لحاظ ناگهانی بودن یا تدریجی بودن آنها :
بعضیبه صورت ناگهانی و یک دفعه به وجود می آیند و اثرات ناگهانی بر محیط درونی و بیرونی سازمان میگذارند. به این بحران ها ناگهانی می گویند.
در مقابل این، بحرانهای تدریجی وجود دارند که از یکسری مسائل بحران خیز شروع میشوند و در طول زمان تقویت شده و تا یک سطح آستانه ادامه و سپس بروز پیدا می کنند.
ب) طبقهبندی بحران از دیدگاه «پارسونز» پارسونز سه نوع را بیان میکند که عبارتند از :
بحرانهای فوری:
دارای هیچگونه علامت هشدار دهنده قبلی نیستند و سازمانها نیز قادر به تحقیق در مورد آنها و نیز برنامه ریزی برای دفع آنها نیستند.
بحرانهایی که به صورت تدریجی ظاهر میشوند:
به آهستگی ایجاد میشوند. میتوان آنها را متوقف کرد و یا از طریق اقدامات سازمانی آنها را محدود ساخت.
بحرانهایی ادامه دار:
این بحرانها هفتهها، ماهها و یا حتی سالها به طول میانجامد. استراتژیهای مواجهه شدن با اینها در موقعیتهای متفاوت بستگی دارد به فشارهای زمانی، گستردگی کنترل و میزان عظیم بودن این وقایع.
آثار منفی بروز بحران درسازمانها
درباره کنترل آثار منفی بحران ها در یک سازمان و نحوه برخورد مدیران می توان گفت، چون سازمان اجتماع کوچکی است، همه انواع بحران ها را می تواند در ابعاد کوچکتر داشته باشد. لیکن آنچه بیشتر موردنظر است بحران هایی است که به طور خاص در زمینه حرفه یا تخصص سازمان ایجاد می شود. مسلماً برحسب حرفه و صنعت نرخ بروزدر سازمانها متفاوت است. لیکن باید گفت در کشورهای درحال توسعه به دلایل مختلف بروز بحران ها در همه زمینه ها شایع تر است. دلیل آن عموماً مباحث روانشناختی با منشاء شتاب رشد است.
آثار منفی بروز بحران درسازمان ها زمانی حاد می شود که هیچ اقدامی قبل از بروز بحران انجام نشده باشد. به این ترتیب که هرج و مرج به حداعلای خود میرسد و شیرازه همه کارها از دست می رود.
اقدامات سازمان ها در هنگام وقوع بحران
سازمانها هنگام وقوع اقدامات زیادی می توانند انجام دهند اما مهمترین آنها عبارتند از :
شناخت بحرانها و اولویت بندی ها براساس نیاز سازمان.
شناخت عوامل موثر در بروز بحران های اولویت بندی این عوامل.
فرآهم کردن امکانات و زمینه های لازم برای حل یا کنترل یا کاهش بحران.
تشکیل ستاد بحران.
واکنش در برابر تغییر و بروز بحران
اولین گام در اجرای تغییرات سازمانی، توجیه مدیران میانی و عملیاتی نسبت به انجام تغییرات است. مدیران یک سازمان باید ضرورت تغییر را بپذیرند تا به نوآوری و دگرگونیهای خطر آفرین تن دهند و خطرهای احتمالی آن را بپذیرند. اصولاً تغییرات مستلزم پذیرش خطر است و قاعدتاً مشکلاتی را برای سازمان در راه رسیدن به اهدافش ایجاد می نماید. اگرچه تغییرات الزاماً باعث مقاومت نمی شوند و افراد، گروهها و سامانه هایی هستند که به دلایل مختلف همچون افزایش قدرت و تقویت فرهنگ از آن استقبال کنند، با این حال زمانی که مسئول یک سازمان تصمیم به ایجاد تغییر می گیرد،
معمولاً مقاومتها در برابر تغییر آغاز می شود. مسئول تلاش می کند با معرفی برنامه ریزی راهبردی، تصمیم راهبردی را بر پایهای نظام مند قرار دهد. وقتی برنامه ریزی راهبردی معرفی می شود، بسیاری از زیرسامانه ها از کار خواهند افتاد و روند کاری آنها یا متوقف یا با کندی حرکت مواجه می شود.
Sunday, 7 March , 2021