بحران سازمانی پدیدهای با احتمال وقوع کم و تاثیرگذاری زیاد است که قابلیت اجرایی سازمان را تهدید میکند و از مشخصه آن مبهم بودن عامل، مبهم بودن تاثیرات و وسایل حل آن است و تصمیمات مربوط به آن باید به سرعت اتخاذ شود. به هر جهت، بحرانها به صورت ناگهانی بروز نمی کنند و اغلب آنها علائم هشدار دهندهای دارند که مشکلات و معضلات بالقوهای را نشان میدهند.
بحران شباهت جالبی با یک مدل زیست شناختی دارد، گون زالز، هیرو و پرات (۱۹۹۶) پیشنهاد میکنند که یک بحران میتواند شبیه به مکانیسمی باشد که مراحل تولد، رشد، بلوغ و افول یا مرگ را طی میکند. در زبان چینی واژه ویجی (WEIJI) معادل واژه بحران است که معنای خطر و فرصت را میدهد. این لغت اساس و شالوده مدیریت بحران را آشکار میکند یعنی: وقتی اداره کردن به درستی صورت گیرد یک خطر به عنوان یک بحران میتواند یا پیشگیری شود یا اثرات آن کاهش مییابد و یا حتی تبدیل به یک فرصت شود. اغلب هر بحران دانههایی از موفقیت را در خود دارد، همان طور که ریشههای شکست را نیز میتواند در خود داشته باشدبحران شباهت جالبی با یک مدل زیست شناختی دارد.
«لاری اسمیت» رئیس مؤسسه بحران واژه بحران را به این صورت تعریف میکند: یک اغتشاش عمده در سازمان که دارای پوشش خبری گستردهای شده و کنجکاوی مردم درباره این موضوع بر فعالیتهای عادی سازمان اثر میگذارد و میتواند اثر سیاسی، قانونی، مالی و دولتی بر سازمان بگذارد. بحران چیزی جز تجلی برخورد تمام عواملی که یک مرتبه از حالت نظم به حالت بی نظمی درآمده، نیست. هیچ بحرانی شبیه دیگری نیست و درک تشابهات کلیدی برای برنامه ریزی به منظور رویارویی با آن و تخفیف اثرات سوء بسیار ضروری است. دولتها و شرکتها به شناخت روشهای برخورد با تغییرات ناگهانی روی آورده اند و مدیریت بحران بخشی از تمام برنامههای استراتژیک آنها شده است. بحران عبارت است از وضعیتی که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن را مختل کرده و پایداری آن را برهم زند.
تعریف مدیریت بحران
بحران را میتوان موقعیت اختلالبرانگیزی دانست که کل سازمان یا سیستم را تحت تأثیر قرار میدهد و پیش فرضهای اساسی آن را به چالش میطلبد. بحران غالبا به تصمیماتی که خارج از روشهای عملکردی عادی سازمان یا سیستم تلقی میشود نیاز دارد. بحران از تعداد بیشماری از شرایط فوقالعاده به وجود میآید؛ شرایط فوقالعاده معمولا در دو گروه جای میگیرند: بلایای طبیعی یا سوانح غیر مترقبه ،و سوانح مترقبه یا منتظره. بحران عبارت است از وضعیتى که نظم سیستم اصلى یا قسمت هایى از آن را مختل نموده و پایدارى آن را به هم مى زند. بحران وضعیتى است که تغییرهاى ناگهانى در یک یا چند قسمت از عوامل متغیر سیستم به وجود مى آورد. شدت وضعیت بحرانها بستگى به عوامل تشدید کننده یا عناصر کاهش دهنده بحران و تکنیک هاى موجود براى مدیریت و بالاخره مهار آن دارد. بحران، براساس تعریف سیستم چنین بیان مى شود: اجزاى تشکیل دهنده سیستم در چهارچوب معین براساس ضوابط و معیارهاى سنجیده و تنظیم شده روابطى که به صورت کنش و واکنش با هم برقرار مى نمایند (همان منبع). بحران به اتفاق یا رویدادى گفته مى شود که بر منافع و شهرت یک سازمان تأثیر گذاشته و جریان امور را مختل مى نماید. علاوه براین، منظور از بحران، وجود شرایط خاص است که تصمیم گیرى در آن مقطع زمانى را مشکل مى نماید. اما، نقشى که روابط عمومى مى تواند به عنوان بازوى مدیریتى یا در پیشگیرى از بحران یا در تقابل و گذار از بحران یا در ایجاد شرایط مناسب پس از بروز بحران برعهده بگیرد، موضوعى مهم و قابل تأمل مىباشد.
مفهوم مدیریت بحران
مفهوم بحران میتواند به معنای انحراف از وضعیت تعادل عمومی رابطه سازمان با محیط یا تعریفی از خصوصیت محیطی باشد که سازمان مجبور است به صورت مستمر از آن اگاهی داشته باشد. در هر یک از این دو نگرش، انجام مسائل بحران در یک دیدگاه مدیریت استراتژیک به بهترین وجه قابل درک است. مفهوم بحران اغلب در رابطه با لحظه یا دوره ی زمانی که سازمان با مشکلات روبرو میشود و وضعیت برای عملکرد بیشتر آن خطرناک میشود، میباشد. سایر دانشمندان بحران را به تغییر سرنوشت سازی ارتباط میدهند که میتواند اصلاح شود. عبارت امروزی مدیریت بحران برای اولین بار توسط مک فامارو- با توجه به امکان درگیری موشکی آمریکا و کوبا- عنوان گردید. براساس نظرات «پیرسون» و «کلایر»، مدیریت بحران عبارت است از، تلاش نظام یافته توسط اعضای سازمان همراه با ذی نفعان خارج از سازمان، در جهت پیشگیری از بحرانها و یا مدیریت اثربخش آن در زمان وقوع.
مدیریت بحران فرایندی است برای پیشگیری از بحران و یا به حداقل رساندن اثرات آن به هنگام وقوع برای انجام این فرایند باید بدترین وضعیتها را برنامه ریزی و سپس روشهایی را برای اداره و حل آن جستجو کرد. نگرش سنتی به مدیریت بحران، براین باور بود که مدیریت بحران یعنی فرو نشاندن آتش؛ به این معنی که مدیران بحران در انتظار خراب شدن امور مینشینند و پس از بروز ویرانی، سعی میکنند تا ضرر ناشی از خرابیها را محدود سازند. ولی به تازگی نگرش به این واژه عوض شده است. براساس معنای اخیر، همواره باید مجموعهای از طرحها و برنامههای عملی برای مواجهه با تحولات احتمالی آینده در داخل سازمانها تنظیم شود و مدیران باید درباره اتفاقات احتمالی آینده بیندیشند و آمادگی رویارویی با وقایع پیش بینی نشده را کسب کنند؛ بنابراین، مدیریت بحران بر ضرورت پیش بینی منظم و کسب آمادگی برای رویارویی با آن دسته از مسائل داخلی و خارجی تاکید دارد که به طور جدی شهرت، سودآوری و یا حیات سازمان را تهدید میکنند. باید توجه داشت که مدیریت بحران با مدیریت روابط عمومی متفاوت است. مدیر روابط عمومی برای خوب جلوه دادن سازمان تلاش میکند در حالی که مدیر بحران سعی دارد تا در شرایط دشوار، سازمان را در موقعیت خوب نگه دارد.
- نویسنده : اعظم سرافرازی
Saturday, 17 April , 2021