به نام او که هرچه بخواهد همان میشود؛
* ناصر بزرگمهر؛ مثل اینکه ۲۷ اردیبهشت روز روابط عمومی یا ارتباطات در تقویم داخلی است، ظاهراً ما شاگردان روابط عمومی این روز را تصرف کردهایم و هم بروبچههای مخابراتی هم این روز را به خودشان متعلق میدانند و هم رسانهها و حتی مطبوعات و خبرنگاران هم از خودشان خوشحالی به در میکنند.
حالا شاید مهم نیست که بالاخره این روز متعلق به کدام گروه است؟ اما مهم است که بدانیم اصلاً قرار است در این روز چه اتفاق مهمی رخ دهد؟
البته در این روز مهم، از همه بامزهتر این بود که حدود ۵۰ سررسید و تقویم را که توسط همین روابط عمومیها چاپ میشود را تورق کردم و فقط دو سه تا از آنها این روز را درج کرده بودند، درحالیکه به روز گاو مشهدی حسن هم بهکفایت اشارهشده بود، همین نگاه در مظلومیت هنر هشتم کافی است.
ولی ازآنجاییکه هفته گذشته برای بعضی از دوستان ما در روابط عمومیها هفته شلوغ و پرکاری بود و اساتید ارجمند هم از این جلسه خودشان را به آن همایش و از همایش به سمینار و از سمینار به جشنواره و از جشنواره به بزرگداشت اینوآن میرساندند و در باب با روابط عمومی مهربان باشیم سخنها رفت و جدول هفته گذشته ادارات روابط عمومیها پروپیمان شد، لازم دیدم در فراغت از این قیلوقال رفقا برای نمایش و صحنه رفتن بگویم جایگاه عزیزان روابط عمومی کجاست؟
باید نخست تبیین کنیم که جایگاه روابط عمومی در سازماندهی دولتها کجاست؟ در وزارتخانهها این واحدها دارای چه مشکلاتی هستند؟ آیا از ابزار و امکانات کافی سود میبرند؟ آیا بودجه و ردیف خاص دارند؟ آیا مدیرانی شایسته با تحصیلات یا تجربه مرتبط در رأس این ادارات نشستهاند؟ اصلاً افکار عمومی موردتوجه دولتها است؟ مخاطب پروری و مشتری مداری خارج از تعریف و تمجیدها، هرگز جدی گرفتهشده است؟ و دهها سؤال دیگر که در همین روز ارتباطات و روابط عمومی میتوان مطرح کرد و به شفافیت عملکرد دولتها کمک کرد و در راستای انتظارات مردم گام برداشت.
اگر حتی به فرض جواب یکی از این صدها سؤال مثبت باشد، باید دولتها پاسخگو شوند، باید در روز ارتباطات وزیر ارتباطات بگوید این چگونه ارتباطی است که با میلیونها مخاطب برقرار کرده است؟ باید روابط عمومی وزارتخانه معظم ارتباطات یا همان پست و تلگراف و تلفن و مخابرات قدیم مجهز به فناوری روز بگوید آیا وظیفه ارتباطی خودش را انجام داده است و به هزاران جوک و شوخی که علیه وزیر و وزارتخانهاش راه افتاده پاسخ داده است؟
از طرف دیگر اگر این واحدهای روابط عمومی باید پاسخگوی پرسشهای مردم باشند، باید حداقل جایگاه مناسب سازمانی را بعد از چند دهه در سیستم اداری پیداکرده باشند، باید مسئولان آنها در تمام جلسات مهم سازمانها و وزارتخانهها حضورداشته و از کاملترین اطلاعات بهرهمند شوند، درحالیکه بسیاری از مسئولان ارشد وزاتخانهها هفتهها فرصت دیدار با مدیر روابط عمومی خود را ندارند. شاید اگر از تمام وزارتخانهها بپرسیم که آیا مدیرکل روابط عمومی در شورای معاونان حضور مییابد و یا خیر، از بعضیها پاسخ منفی بشنویم. بسیاری از مدیران سفرهای متعدد خارجی انجام میدهند، بدون اینکه اصلاً موضوع را با روابط عمومی در میان بگذارند و رسانهها از جزییات آن باخبر شوند، وقتی واحد روابط عمومی خود از موضوعی اطلاع ندارد، چگونه میتواند پاسخگوی پرسشهای افکار عمومی باشد. باید به همه مدیران ارشد تفهیم شود که به پرسشهای روابط عمومی بدون هیچ اماواگر و در اسرع وقت پاسخ دهند.
به نظر من البته بحث را باید عمیقتر دید، اما در چارچوب یک یادداشت روزنامهای شاید اشاره برای عقلا کافی باشد، اگر ما روابط عمومی را سیستم عصبی بدانیم که اطلاعات را میگیرد، پردازش میکند و واحدها و بخشهای مختلف را باهم هماهنگ میکند و یک تعامل کلی درونسازمانی را با بیرون خود برقرار میکند باید به جایگاه آن جدیتر بیندیشیم.
وقتی این سیستم عصبی وجود نداشته باشد یعنی اصلاً سازمانی وجود ندارد یا به مفهوم دیگر اگر میگوییم روابطعمومیهای ما ضعیف است برای این است که تنها با سازمانی روبهرو هستیم که تفکیک نقشها در آن درست انجامنشده است و آدمهای توسعهنیافته بهعنوان مدیر در آن حضور یافتهاند.
روابط عمومی تنها یک واحد تشریفاتی نیست، بلکه سیستم عصبی یک سازمان است، باید دید بحث علمی روابط عمومی چیست؟
باید ببینیم واژه دولت پاسخگو در چه بخشی از یک سازمان میتواند تجلی پیدا کند؟ این واژه فقط در روابطعمومیهای سازمانها، نهادها، وزاتخانهها و آنچه بدنه دولت و حتی غیر دولت میتواند برای مردم معنا پیدا کند. اما در همینجا بحث اداری و ساختار سازمانی مطرح میشود. یعنی دولت پاسخگو نخستین کاری که باید انجام میداد این بود که به روابط عمومیها جایگاهی سازمانی توسط سازمان امور اداری و استخدامی کشور داده میشد. درواقع مدیر روابط عمومی باید به رأس هرم هر سازمان متصل باشد و در تمام جلسات شورای معاونان حضور پیدا کند. باید روابط عمومی بتواند اطلاعات لازم را از همه معاونتها جمعآوری کند و از طرق مختلف به اطلاع مردم برساند. حال در تشکیلاتی که هیچکدام از معاونتها، مدیریت روابط عمومی و تشکیلات آن را قبول ندارند و فقط در حد تشریفات میشناسند و یا به مناسبتهایی آنها را ملزم به نوشتن پارچه و برگزاری جشن و سوگواری میدانند دیگر روابط عمومی پاسخگو وجود نخواهد داشت. درواقع هنوز دولت جایگاه سازمانی روابط عمومی را مشخص نکرده است و مدیران روابط عمومی هم خودشان را در جایگاه واقعی نمیدانند.
* ناصر بزرگمهر / مدیرمسئول صمت
- نویسنده : ناصر بزرگمهر
Monday, 12 April , 2021